رهام جونرهام جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

نیمه پیدا شده ام

ماه هفتم

پسرم تنها چیزا که این روزا بهش فکر میکنم تویی ... همش تصور میکنم به دنیا اومدی و توی بغلم هستی ... چقدر انتظار سخته در عین حال شیرینه ...وقتی به وسایلت به لباسای کوچیکت فکر میکنم توی دلم قند آب میشه...چقدر حرکاتتو دوست دارم وقتی پاهاتو حس میکنم همش قربون صدقه ای میرم... دیشب دکتر بودم دفترچه بیمه ام توی کیف امیر جا مونده بود و رفته بود تهران و منم که حسابی دلم برات تنگ شده بود طاقت نداشتم یه روز دیگه برم دکتر و رفتم و اونم یه سونوی معمولی بهم داد ...دوباره از شانس من مانیتور رو به تخت خراب بود و من دوباره ندیدمت ولی همین که از حالت با خبر شدم خیلی خوب بود مخصوصا  وقتیکه فهمیدم پسری 1000 گرم شده وای که چقدر ذوق کردم ...خیلی خوشحالم پ...
16 دی 1392
1